یکی از موضوعات بسیار مهم در مسئله اتخاذ سیاستهای پولی و تحقق کارآیی آن ناظر بر استقلال عمل بانک مرکزی از دولت است. مسئلهای که به دلیل بیتوجهی به آن در ایران، تا کنون سیاستهای درست بانک مرکزی آنگونه که انتظار میرفته، عملیاتی نشده و این موضوع زمینهساز افزایش تورم و ناکارایی ابزارهایی شده که بانک مرکزی در اختیار دارد تا به واسطه استفاده از این ابزارها، مانند سایر کشورها در راستای کاهش تورم تلاش کرده و به نتایج مثبت و دلخواه دست یابد.
متأسفانه، شرایط انتخاب رئیس بانک مرکزی و تسلطی که دولتمردان بر بانک مرکزی دارند، سبب شده است استقلال کامل بانک مرکزی از دولت عملی نشود. گفتنی است، استقلال بانک مرکزی به معنای رها کردن بانک مرکزی نیست؛ به گونهای که هر سیاستی را که مایل به آن باشد، انجام دهد؛ بلکه باید ناظر قوی بر روند فعالیتهای بانک مرکزی در راستای اهداف تعریف شده و تدوین شده بانک مرکزی نظارت کند تا اگر در غیر این صورت اتفاقی رقم خورد، نهاد نظارتی با آن به صورت جدی برخورد کند.
وقتی دولت میتواند میزان اعتبارات مختلف و البته بسیار سنگینی از بانک مرکزی بستاند، نه تنها بانک مرکزی، بلکه بخشی از تأمین مالی خود را به نظام بانکی کشور تحمیل کند، بیشک جای هیچ گونه دفاعی در راستای حمایت از استقلال بانک مرکزی باقی نمیماند؛ چرا که این روند مؤید آن است که بانک مرکزی مستقل نیست.
تحمیل تسهیلات تکلیفی متعدد به بانکها که بخش اعظم آنها در راستای حمایت از رشد و رونق تولید نیست، نشان میدهد بانک مرکزی مستقل نیست و نمیتواند به صورت مستقل در راستای سیاستهای محوله خود برای رشد تولید و کاهش نرخ تورم گامهای اساسی بردارد؛ هر چند اگر عملکرد رئیس بانک مرکزی مطلوب و اقتصاددان نخبهای در رأس مدیریت بانک مرکزی باشد، اما به دلیل اینکه باید خواستههای دولت را محقق کند، لذا نمیتواند در حیطه وظایف خود خوش بدرخشد.
در حالی که اگر بانک مرکزی مستقل از دولت باشد، یعنی کاری به کسری بودجه و تأمین کسری بودجه دولت از راههایی که تورمزاست، نداشته باشد، قطع به یقین با هدفگیری بخش خصوصی و تزریق منابع مالی به بخش خصوصی تولید کشور جان میگیرد و رونق مییابد؛ در حالی که سالهاست به دلیل اخذ اعتبارات فراوان دولت از بانک مرکزی، بخش خصوصی ضعیفتر از قبل شده، چرا که حامی مالی ندارد. بنابراین اگر بانک مرکزی مستقل عمل کند و نظام بانکی کشور فقط و فقط از بانک مرکزی تبعیت کرده و حرفشنوی داشته باشند و در چارچوب امکانات مالی خود هزینه کنند، آن زمان میتوان با اطمینان خاطر گفت که سیاست پولی بانک مرکزی در راستای کاهش نرخ تورم و به تبع آن کاهش هزینههای تولید محقق میشود، در غیر این صورت نمیتوان امیدوار بود ابزارهای بانک مرکزی بتواند وظایف مهم محول شده به بانک مرکزی را به منصه ظهور برساند تا مردم طعم کاهش نرخ تورم و افزایش تولید و رفاه بیشتر را بچشند.